این روزها برای لحظه ای لبخند از لب هام دور نمی شه ، بیشتر از گذشته می خندم و شاید در
نظر دیگران شادتر از گذشته بنظر بیام ، ولی افسوس کسی راز دلم رو نمی دونه!
تو نمیدونی چه تلخه هر روز هر ساعت دیدنت از دور و شنیدنه هرروزه صدات از پشت پنجره ، تو
چه میدونی حس دل تنگی هر روز غروب چه طعمی داره ، تو نمیدونی چه سخته هر روز از
جاهایی رد بشی که یه دنیا خاطره از اون مکان ها داری ، تو نمیدونی وقتی بغض گلوی آدم رو
می گیره و اشک تو چشمای آدم حلقه میزنه یعنی چی ، تو هیچی نمیدونی!
تو رفتی ولی من هنوز همینجام هنوز هستم........
اما تو حالا آزادی ، آزاده آزاد .......!
میدونی چند بار خواستم کوله بارم رو ببندم و مثل تو از اینجا برم؟ ولی نشد ، یعنی نمی شه! اینجا
تنها جایی که میشه راحت حرف زد ، آروم اشک ریخت ، درد دل کرد بدونه اینکه کسی ازت خرده
بگیره......
مگه میشه از تو ننوشت
از تو نگفت ؟؟؟!!!......

:: بازدید از این مطلب : 521
|
امتیاز مطلب : 151
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33